#خاطرات_شهدا
صدا زد : مــامــان مـادرش اومـد گفت : این سرم رو از دستم در بیار ، میخوام برم دستشویی مادرش کمکش کرد، رفت وضو گرفت. اومـد بیرون.☺️ گفت : مــامــان بغلم میکنی ⁉️ مادرش بغلش کرد .:| تموم شد پرواز کرد… بیشتر »
نظر دهید »
شهرآشوب